loading...

شهیدجاویدالاثرفرهاد (محمدرضا) معصومیان

بازدید : 1401
پنجشنبه 7 خرداد 1399 زمان : 4:23

به مادر و پدرم دروغ گفتم. به برادرم هم. شب قبل از سفر بعد از سی و پنج روز که ندیده بودم‌شان - آن سی و پنج روز پیش هم توی حیاط خانه از فاصله چند متری همدیگر را در آغوش گرفتیم - میهمان خانه‌شان شدم. ساعت ۱۰ شب کارم را در روزنامه جمع و جور کردم و وقتی به خانه رسیدم صاف رفتم توی حمام و خودم را پلشت‌زدایی کردم و از روی بند رخت لباس چروکی پوشیدم و راه افتادم. موقع شام گفتم: «فردا می‌روم شمال ماموریت.» مادرم شستش خبر‌دار شد. قسمم داد: «نری بیمارستان برای عکاسی...» گفتم: «نمی‌روم.»

اپیزود اول

با رفیقم که عکاس خبرگزاری «شینهوا»‌ی چین است قرارمان را فیکس کردیم. تونل اول بزرگراه پردیس را که رد کردیم، به چشم خود دیدم که درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در برگرفته و کنار جاده اطفال شاخ به قدوم موسم ربیع کلاه شکوفه بر سرنهاده‌اند. این تصویر را به فال نیک گرفتم و به چاک جاده زدیم. مسیر خلوت‌تر از آن بود که تصورش را می‌کردم. مه غلیظی تا پایین جاده آمده بود، طوری که وقتی دستت را دراز می‌کردی می‌توانستی حجم مِه را لمس کنی. سوادکوه را که رد کردیم، احمد گفت: چرا اینقدر بوی یاس توی هواست. گفتم: یاس نیست، بهار نارنج است.

اپیزود دوم

کنار مسجد محمد رسول‌الله (ص) با صالح قرار می‌گذاریم. از ماشین پیاده می‌شویم. سلامی‌و علیکی و خودم را معرفی می‌کنم و احمد را هم. می‌گویم از روزنامه اعتماد آمده‌ام و احمد هم از شینهوا. ابوالحسن به محمد علی با خنده گفت: «آقا از اعتماد آمده». بعد هم گفت: یعنی باید به شما اعتماد کنیم؟ محمد علی رو به احمد به شوخی گفت: خودتان ویروس را آوردید، حالا هم آمدی عکس‌اش را بگیری؟ زدیم زیر خنده، اما حقیقتا از اینکه می‌دانست شینهوا خبرگزاری چین است تعجب کردم. گفتم خودتان را معرفی نمی‌کنید؟ صالح گفت: «من مرده‌شور اول یا غسال سوم ستادم». ابوالحسن گفت: «من هم سر مرده شور اعظمم.» محمد علی را هم از توی اخبار می‌شناختم. خندیدیم و راه افتادیم سمت غسالخانه.

اپیزود سوم

بالای غسالخانه یک چادر هلال احمر و دو کانکس بود. ماشین‌ها را کنارشان پارک کردیم. سرمرده‌شوراعظم و محمدعلی و مرده شور سوم ستاد یکی یکی رفتند داخل کانکس و عبا و عمامه و لباس را از تن در آوردند و لباس مخصوص پوشیدند و ماسک روی صورت‌شان گذاشتند. ما هم رخت‌مان را کندیم و لباسی پوشیدیم که حجم عظیم پلاستیکی سیاه رنگی بود که اسم دقیقش را نمی‌دانستم، اما می‌شد گفت با آن اگر تا کمر هم توی آب می‌رفتیم، خیس نمی‌شدیم، ولی اینکه ویروس می‌تواند به آن نفوذ کند یا نه، چیزی نمی‌دانستم. آمبولانس رسید.

متوفای کرونایی را با سلام و صلوات از ماشین پیاده کردند. یک نفر روی کیسه جسد و آمبولانس را ضد عفونی کرد. دو سه نفری - لا اله الا‌الله گویان - جسد را بردند به غسالخانه. ماموران بهداشت خانواده متوفی را به فاصله زیادی از غسالخانه نگه داشته بودند. صدای ضجه‌های دختر متوفی را می‌شنیدم و می‌دیدم که پاهایش سست شده و چند نفری زیر شانه‌اش را گرفته‌اند. داخل غسالخانه یا علی گفتند و جسد را گذاشتند روی سنگ. بوی صدر و کافور از ماسک رد شد و طعم خوش بهار نارنج را شست و برد. مراسم تغسیل شروع شد. قبلا غسالخانه رفته بودم و مراسم غسل میت را دیده بودم. همه‌چیز خیلی سریع اتفاق می‌افتاد، اما اینجا قضیه فرق داشت.

شاید از روی کم‌تجربگی، شاید از روی وسواس، همه‌چیز در کمال آرامش انجام می‌شد. گویی هر کدام از مرده‌شوی‌ها بستگی با متوفی داشته باشند، چنان تن رنجور متوفی را در نهایت نظم و آرامش می‌شستند که پیش خودت به مرده حسادت می‌کردی. کف مالی و غسل که تمام شد، محمد علی روضه خواند. نمی‌دانم به خاطر فضای شبیه به حمام غسالخانه بود که صدا در فضا پیچید یا میکروفونی در ماسک‌ها کار گذاشته بودند؛ هرچه بود صدایی دلنشین می‌شنیدیم که از سنگینی فضا کم می‌کرد.

کمی‌بعد، روی سنگ دیگری، ابوالحسن کفن را مرتب کرد و حوله‌ای رویش انداخت و با پنبه بالشی نرم ساخت. با همان نوای محمد علی، جنازه را در کفن گذاشتند و صالح روی پیشانی و کف دست‌ها و نوک انگشتان پا و زانو‌ها کافور گذاشت و «تربتی» هم روی سینه جنازه گذاشت. دستش از چند جا پارگی داشت. صالح یک تکه پارچه را شبیه به باند برید و مثل خیاطی چیره دست، آستینی درست کرد و زخم را در آن پیچید. کار زخم که تمام شد کفن را بستند و صلوات... اللهم صلی علی محمد و آل محمد.

شاید باورش سخت باشد، اما وقتی به تهران برگشتم دلم در ساری و قائم‌شهر بود. تا قبل از سفر گمان نمی‌کردم اینطور پاگیر شوم. خودم را بابت شغلم مسوول می‌دانستم. باور داشتم باید این جهاد را به مردم نشان دهم، اما هرگز گمان نمی‌کردم دلم را در مرده‌شوی‌خانه‌ای در شمال ایران جا بگذارم. صبح اول وقت آمدم روزنامه و با گروه طلاب جهادی تماس گرفتم. ادامه این گزارش، برشی از خاطرات چند نفر از کسانی است که از نزدیک دیدم‌شان.

بوی کافور، عطر بهارنارنج

روایت صالح

مرده شور اول ستاد

اسفندماه بود و توی هیات درگیر درست کردن پک بهداشتی بودیم. هر روز آمار کشته‌ها زیاد می‌شد. توی فضای مجازی خبر‌هایی می‌آمد که مرده‌های کرونایی را به شکل غیر شرعی دفن می‌کنند. با رفقا جمع شدیم و تصمیم گرفتیم حداقل خودمان کار دفن و نماز را به صورت شرعی انجام دهیم. شروع کردیم به پخش تراکت در فضای مجازی. رفقا تراکت‌ها و استوری‌ها را که دیدند، کم‌کم زنگ‌خور تلفن‌ها زیاد شد. ما می‌رفتیم از روی کاور کفن می‌کردیم و نماز می‌خواندیم و دفن می‌کردیم. چند روزی به همین منوال گذشت. رفیقی داشتیم که سرهنگ بود.

سرهنگ را بدون غسل و کفن دفن کردیم. ضربه روحی شدیدی خوردیم. پیش خودمان گفتم این چه بلایی است که سرمان آمد؟ باید تصمیمی‌بگیریم. با امام جمعه و فرمانده سپاه استان جلسه گذاشتیم و قرار شد غسالخانه‌ای در اختیارمان بگذارند و ما تحت حمایت وزارت بهداشت و با رعایت کامل پروتکل‌ها غسل را انجام دهیم. هشتم یا نهم فروردین بود که اولین میت کرونایی را غسل دادیم. میت را که گذاشتیم روی سنگ گفتیم خوشا به حالت پیرمرد. غسل را که تمام کردیم دل‌مان هم آرام گرفت.

روایت محمد علی

روز‌های اول کسی نمی‌دانست چه خبر است. همه یا به فکر ضد عفونی کردن بودیم یا اینکه در خانه بمانیم یا نهایتا اقلام بهداشتی توزیع کنیم، تا اینکه اواسط اسفند موج کشتار کرونا به مازندران رسید و دختر عمه خانم من که پرستار بود، شهید خدمت شد. من برای دفن ایشان رفتم و متوجه شدم چقدر سخت و غیرعادی است شرایط دفن مبتلایان به کرونا. گمان می‌کردم این وضعیت اجتناب‌ناپذیر است و باید قبولش کنیم. تا اینکه فتوای آقا آمد: «به صرف مبتلا شدن به کرونا مسائل شرعی ساقط نمی‌شود.» اینطور شد که از بیست و دوم با تیمم بدل از غسل شروع کردیم و بعد هم با هماهنگی‌ها و تجهیز غسالخانه‌ها غسل را شروع کردیم.

البته در ابتدا مقاومت‌هایی - چه از سوی آرامستان‌ها چه از سوی مقامات وزارت بهداشت - شکل گرفت. مسوولان آرامستان‌ها می‌گفتند غسال‌های ما به کرونا مبتلا شدند و این کار در توان مجموعه ما نیست. وقتی ما گفتیم خودمان کار را انجام می‌دهیم، دیگر مشکلات حل شد. وزارت بهداشت هم وقتی دید ما پروتکل‌ها را بیش از اندازه رعایت می‌کنیم از ما حمایت کرد و خوشبختانه تا به حال گزارشی نداشتیم که بچه‌های غسال، به کرونا مبتلا شده باشند. خاطره عجیبی که از ذهنم پاک نمی‌شود مربوط می‌شود به بیمار کرونایی که هم کرونا مثبت بود هم سل داشت.

ما خیلی اتفاقی رفته بودیم به شهر تنکابن و رامسر برای بازدید قرارگاه جهادی و خودجوش مردمی‌که متوجه این متوفی شدیم و، چون اوایل کار بود، بچه‌های خود ما خوف داشتند که این میت را غسل بدهند. خلاصه بعد از تماس با مقامات بهداشت، من و ابوالحسن و یکی دو نفر دیگر غسل را انجام دادیم. دقیقا شب نیمه شعبان بود. وقتی غسل تمام شد و آمدیم برای دفن، متوجه شدیم که میت هیچکسی را ندارد. کارتن خواب بود. کنار خیابان بود و فامیل و کس و کاری نداشت. ما برای همه مرده‌ها یک نفر داخل قبل می‌شدیم، ولی این میت را دو نفری داخل قبر گذاشتیم و خاک را که ریختیم و تمام شد، الله اکبر اذان مغرب شب نیمه شعبان بلند شد. بعدا متوجه شدیم این میت - هم خودش، هم خانواده‌اش - از خیرین تنکابن بوده‌اند و دست روزگار به این روزش انداخته، اما صاحب همه ما حواسش بوده که ...

اتفاق عجیب دیگر این بود که از یک زمانی شهرداری گفت ما خودمان کار غسل را انجام می‌دهیم و دیگر لازم نیست طلبه‌ها بیایند. ما هم یکی دو روز بعد کار را تحویل دادیم، ولی گفتیم از آنجایی که مردم هنوز ترس دارند کار‌های دفن را همچنان انجام می‌دهیم. جوان سی و دو ساله‌ای را داشتیم دفن می‌کردیم که متوجه شدیم غسل و کفن نشده و به همان شرایط روز‌های اول حتی لباس بیمارستان هم هنوز تنش بود.

خانواده جوان در فاصله‌ای از قبر ایستاده بودند و کاری از دست‌مان بر نمی‌آمد. با تیممی‌دفن‌اش کردیم و آمدیم بیرون. چون جوان بود به‌رغم توصیه‌های بهداشتی تعداد زیادی آمده بودند. کاری نمی‌شد کرد. بعد شرایط خیلی عجیب شد. زنگ زدیم دفتر رهبری و استفتا کردیم. گفتند باید نبش قبر انجام شود و دوباره غسل شود. این اتفاق افتاد و بعد از چهار روز ما جنازه را از زیر خاک در آوردیم و نکته جالب اینجا بود که جنازه ظرف چهار روز با اینکه روش آهک پاشیده شده و شرایط نم خاک هیچ تغییری نکرده بود، حتی متعفن هم نشده بود.

بوی کافور، عطر بهارنارنج

روایت علی مرده شور حال

پدرم کشاورز بود. زمان قدیم که می‌رفتند سر زمین من را با خودشان نمی‌بردند. می‌گفتند: این بچه جثه نداره ضعیفه. من ممکن است شجاع باشم، اما حقیقتا بدن قوی ندارم. با این حال دراین شصت روز باور بفرمایید که به اندازه چندین برابر عمرم بیل زدم. عمق قبر‌هایی که برای متوفیان کرونا کنده می‌شود، نزدیک سه متر است و گاهی به خاطر مسائل بهداشتی و ترس خانواده‌ها کسی برای خاک ریختن روی جنازه نمی‌آید. ما یکی دونفری با همین تن ضعیف گاهی به اندازه یک کامیون خاک را داخل قبر می‌ریزیم و اصلا نه دست‌مان تاول می‌زند و نه احساس خستگی می‌کنیم. فقط خدا خدا می‌کنیم امام زمان از ما راضی باشد. ان‌شاءالله مردم هم از ما راضی باشند. یک روز به ما می‌گفتند حجت‌الاسلام و‌المسلمین و استاد و از این حرف‌ها... امروز هم می‌گویند مرده شور. یک روز تکلیف‌مان بالای منبر بود، حالا هم ته قبر است.

روایت ابوالحسن سر مرده شور اعظم

ما غسال نبودیم. توی دوران طلبگی‌مان هم هیچ‌وقت فکر نمی‌کردیم روزی غسال میت کرونایی شویم. ما معمولا اعمال غسل و اموات را بیان می‌کردیم. شستن میت در باور عوام کراهتی دارد و اساسا روی ذهن و ضمیر انسان تاثیر می‌گذارد. مخصوصا اگر میت کرونایی باشد که این اتفاق بیشتر می‌شود.

اما من نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که ما روز اول که هفت نفر را غسل دادیم یک قدرت ماورایی که به تعبیری همان ایمان و عنایت خداوندی بود ما را به سمتی برد که وقتی اموات کرونایی را می‌شستیم احساس می‌کردیم این‌ها با اینکه عزیزان دیگران بودند، اما برای ما هم عزیز شدند. ما غسال نبودیم و کار ما غسالی نبود، اما کارمان با عشق شروع شد و با عشق ان‌شاءالله تمام می‌شود. اگر تا دیروز به مردم می‌گفتیم باید این‌کار‌ها را انجام بدهید امروز باید خودمان هم در میدان عمل تن به این کار‌ها بدهیم تا مردم بدانند ما فقط مرد حرف نیستیم بلکه مرد عمل هم هستیم. همیشه این غصه را دارم که‌ای کاش ما از همان روز اول می‌دانستیم و پای کار می‌آمدیم تا هیچ کدام از اموات کرونایی بدون غسل و مسائل شرعی دفن نمی‌شدند. ما در کنار تمام این اموات روضه اباعبدالله خواندیم. این‌ها بهترین اتفاقات زندگی من است و احتمالا ده پانزده سال دیگر تازه متوجه این روزهای‌مان می‌شویم.

روایت ایفاء غسال جهادی خانم

من همیشه آرزو داشتم مدافع حرم شوم. چندباری پیگیری کردیم و گفتیم برای امور تبلیغی ما را به سوریه ببرید. گفتند اصلا امکان حضور خانم‌ها نیست. وقتی که برای غسالی با من تماس گرفتند و خواستندکسی را معرفی کنم احساس کردم باید بگویم: خودم. وقتی می‌خواستم از همسرم اجازه بگیرم اشک می‌ریختم و یاد بچه‌هایی افتادم که زمان جنگ می‌خواستند از پدر و مادرشان اجازه بگیرند. همسرم گفت می‌دانم که این کار برای شما واجب کفایی است، اگر تجهیزات هست مشکلی نیست. ما به دعای مردم محتاجیم تا از خداوند بخواهند توان ما را زیاد کند.

ماهر روز دعا می‌کنیم که خدایا این کرونا تمام شود. در طول این مدت اتفاقات و خاطرات غریبی برای ما افتاده است که باید مثل خاطرات روز‌های جنگ نوشته شود تا بماند به یادگار. ما وقتی که در حال شست و شوی اموات هستیم ناخودآگاه روضه اهل بیت می‌خوانیم و جان دوباره می‌گیریم. زمان طلبگی یکی از طلبه‌های ما به رحمت خدا رفت و فامیلی نداشت. من داوطلب شدم که ایشان را غسل دهم. ماه رمضان سال گذشته هم فرشته‌ای در بین اقوام فوت کرد و من احساس کردم باید من این کار را انجام دهم. این اتفاق که افتاد چهره آن دو نفر جلوی چشمم آمد و متوجه شدم حتما آن‌ها پیش‌زمینه این اتفاق بوده‌اند تا این توفیق نصیبم شود.

یک روز عجیب و شگفت‌انگیز در غسالخانه جنازه‌های کرونا

من پدر و مادر پیری دارم و ناخودآگاه موقع غسل دادن اموات یاد پدر و مادرم می‌افتادم و پیش خودم می‌گفتم اگر من مبتلا شوم و به آن‌ها انتقال دهم چه باید بکنم. روز اول هوا خیلی گرم بود و ما پنج نفر را در یک روز غسل دادیم. روضه می‌خواندم و به هر کدام که غسل‌شان تمام می‌شد می‌گفتم سلام ما را به حضرت زهرا برسان. خسته و با حال روحی بدی به خانه آمدم. داشتم با حضرت زهرا راز و نیاز می‌کردم و می‌گفتم که من پدر و مادرم را چه کنم که خوابم رفت. بین خواب و بیداری دیدم که دقیقا دم در غسالخانه خانمی‌با چادر مشکی نشسته و پشتش به من است و یکی از همان پنج اموات با لباسی آراسته روی ایوانی نشسته و... این خواب چنان آرامشی به من داد که دلم قرص شد

تجهیز رایگان تاکسی های رفسنجان به وسیله کارت خوان
بازدید : 1156
پنجشنبه 7 خرداد 1399 زمان : 4:23

شاید هیچ تحلیلی گویاتر از اسناد موجود در بررسی ماهیت فرقه بهائیت و اقدامات مخرب و انحرافی پیروان آن وجود نداشته باشد. نوشتار حاضر، به بیان ناگفته‌هایی از بهائیت براساس بعضی اسناد اختصاص یافته است.

تاریخ معاصر ایران، ناگفته‌هاى بسیارى دارد که از جمله آن‌ها، نقش مخرّب فرقه بهائیت در تحولات سیاسى، اقتصادى و اجتماعى ایران است و شرح آن فرصتى بسیار گسترده مى طلبد. آنچه در این مجال در پى آنیم، اشاره به ناگفته‌هایى از فعالیت این فرقه است.

خوشبختانه، بر اساس اسناد به‌جامانده از دوران رژیم پهلوى، اطلاعات بسیار ارزشمندى از فعالیت‌هاى خیانت‌آمیز سران این فرقه در دسترس محققان و پژوهشگران قرار گرفته است، [1] ضمن اینکه، خاطرات روشنگرانه عده‌ای از مطلعان، نظیر مرحومان فضل‌الله مهتدى معروف به صبحى، عبدالحسین آیتى (آواره سابق)، حسن نیکو و دیگران، که سال‌ها از نویسندگان و مبلغان زبده بهائیت بوده و سپس تائب شده و به دامان اسلام برگشته اند، مى تواند خلأهاى پژوهشى اسناد را جبران نماید.

نفوذ و فعالیت گسترده بهائیان در سطوح بالاى دستگاه ادارى کشورمان در زمان سلطنت محمدرضا پهلوى بر کسى پوشیده نیست. [2] ضمن اینکه در عصر پهلوى، پیوندهاى مستحکم و آشکارى بین سران این فرقه و رژیم اشغالگر قدس وجود داشت. هم‌زمان با دوران نهضت ملى نفت به بعد، به‌ویژه سال 1332، فعالیت گسترده و سازمان‌دهى‌شده اى از طرف بهائیان در کشورمان آغاز شد.

متقابلاً در همان سال‌ها واعظ شهیر، مرحوم حجت الاسلام فلسفى، در سال 1334 به اشاره و دستور آیت‌الله‌العظمى بروجردى سخنرانی‌های روشنگر و پرشوری علیه بهائیت انجام داد که (به‌رغم مخالفت شدید دسته‌ای از مسئولان عالى‌رتبه رژیم، نظیر اسدالله علم) از رادیو پخش شد و درواقع یکى از عکس‌العمل‌های مهم نیروهاى مذهبى در مقابل گسترش فعالیت فرقه ضاله بود. [3]

اسناد موجود، نکات مهمى از برنامه‌هاى بلندمدت بهائیان در این مقطع را فاش می‌سازد. اولین برنامه بلندمدت فرقه از سال 1332 شروع شد و در 1342 به پایان رسید. با رحلت مرحوم آیت‌الله بروجردى، هم‌زمان با اجراى سیاست‌هاى مورد نظر امریکایى‌ها توسط محمدرضا پهلوى در ایران، بهائیان هم فعالیت‌هاى خود را شدت بخشیدند.

در قسمتى از گزارشى که سال 1344 درباره برنامه ده‌ساله فرقه تهیه (و به نظر شاه هم رسانده) شده چنین آمده است: "... به طورى که فوقاً به عرض رسید، از مفاد نامه‌ها و بخشنامه‌هاى صادره محفل مرکزى چنین استنباط مى گردد که هدف نهایى، ازدیاد وابستگان به فرقه بهائى و تا حداکثر امکان نفوذ در تمام قسمت‌ها و نقاط کشور به خصوص در میان مردم دهات و ایلات و عشایر است.... "

در دستوراتى که محفل بهائیان صادر کرده بود راهکارهاى رسیدن به اهداف مورد اشاره، ارائه شده بود که از جمله آن‌ها، راه‌اندازى محافل بهائى در نواحى فاقد محفل، و دایر کردن کلاس‌هاى رفع اشکال و نیز گردآورى "هرگونه کتب خطى یا مطبوع که داراى مطالبى درباره افکار و عقاید، روحیات و خصوصیات مرسوم و عادات یا هرنوع اطلاعات دیگرى راجع به عشایر و ایلات" و ارسال آن به مرکز می‌باشد. [4]

از موضوعات جالب توجه، هم‌زمانى پایان برنامه ده‌ساله اول بهائیان با اوج‌گیرى نهضت اسلامى ملت ایران به رهبرى مراجع معظم تقلید و در رأس آن‌ها امام خمینى(ره) است. امام و سایر علما و مراجع، معتقد بودند که سران بهائیت در ایران، عمال اسرائیل اند و لایحه انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى (مصوّبه دولت عَلَم) بیشتر براى هموار ساختن راه نفوذ این فرقه در کشور طراحى شده است:

"حساسیت موضوع، زمانى روشن مى شود که دانسته شود بهائیان، ایران را بعد از اسرائیل دومین سرزمین بهائیان، و آن را مرکز قیام و تسخیر جهان مى دانستند. آن‌ها با چاپ نقشه ده ساله خود اهمیت ایران را براى بهائیان نشان دادند. "[5]

در بهار سال 1342 دوهزار نفر زن و مرد بهائى با مساعدت دولت ایران (یعنى همان کابینه اسدالله علم، که به دستور امریکا، قیام ملت در 15 خرداد همین سال را به خاک و خون کشید) از طریق فرودگاه مهرآباد به لندن رفتند تا در هشتم اردیبهشت در یک اجتماع پانزده‌هزار نفرى براى معارفه گروه نُه نفرى رهبرى این فرقه شرکت جویند. [6]

اقدام نادرست و خلاف شرع و عرفى که خروش اعتراض‌آمیز امام خمینى را به دنبال داشت: "از چیزهایى که سوء نیت دولت حاضر را اثبات مى کند، تسهیلاتى است که براى مسافرت دوهزار نفر یا بیشتر از فرق ضاله قائل شده است و به هر یک پانصد دلار ارز داده اند و قریب 1200 تومان تخفیف در بلیط هواپیما داده اند، به مقصد آنکه این عده در محفلى که در لندن از آن‌ها تشکیل مى شود و صد درصد ضدّ اسلامى است شرکت کنند. در مقابل براى زیارت حجاج بیت‌الله الحرام چه مشکلات که ایجاد نمى کنند و چه اجحافات و خرج‌تراشی‌ها که نمى شود"؟![7]

پنج روز پس از سرکوب خونین قیام پانزده خرداد نیز محفل ملى بهائیان تهران نامه تشویق آمیزى به تیمسار سرتیپ پرویز خسروانى (فرمانده ژاندارمرى ناحیه مرکز در زمان کشتار پانزده خرداد، و بعدها آجودان فرح، معاون نخست‌وزیر و رئیس سازمان تربیت بدنى، و نیز مدیرعامل باشگاه تاج بعد از بازنشستگى) نوشت و طىّ آن، قیام حق طلبانه ملت مسلمان به رهبرى مراجع معظم تقلید و در رأس آنان امام خمینى را "تجاوز اراذل و اوباش و رجاله" و "سوء عمل جهلاى معروف به علم"!

نامید و ضمن "تقدیر" از "زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار" نوشت: "تاریخ امر بهائى آن جناب را در ردیف همان چهره‌هاى درخشان و نگهبان مدنیت عالم انسانى ثبت و ضبط خواهد نمود"![8]

در چنین شرایطى بود که امام خمینى، در پیام‌ها و اعلامیه‌هاى کوبنده خویش بهائیان را عمال اسرائیل یاد کرد و با روشنگری‌های خود، خواب خوش آن‌ها، و قدرت‌هاى مستبد و جهان‌خوار حامى‌شان در داخل و خارج کشور را، برآشفت: "این جانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر مى کنم.

قرآن کریم و اسلام در خطر است. استقلال مملکت و اقتصاد در معرض قبضه صهیونیست‌هاست که در ایران به شکل حزب بهائى ظاهر شدند و مدتى نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه مى کنند و ملت مسلمان را از هستى در تمام شئون ساقط مى کنند. تلویزیون ایران پایگاه جاسوسى یهود است. [9] و دولت‌ها ناظر آن هستند و از آن تأیید مى کنند. ملت مسلمان تا رفع این خطرها نشود سکوت نمى کنند و اگر کسى سکوت کند، در پیشگاه خداوند قاهر، مسئول... است. "[10]

به گواه اسناد موجود، محفل بهائیت، براى رسیدن به اهداف مهم‌تر خویش، برنامه دیگرى تهیه کرد که اجراى آن از اواخر سال 1343، یعنى پس از تبعید امام (به جرم مخالفت با کاپیتولاسیون) آغاز گردید. برنامه دوم بهائیت، که نُه ساله بود، تا سال 1354 ادامه یافت و مى توان گفت که در طول این برنامه، با حمایت شاه، امریکا و اسرائیل، تمامى ارکان رسمى کشور در اختیار بهائیان قرار گرفت.

در 1351 طبق اسناد ساواک، 112 تن از امراى ارتش، شهربانى و ژاندارمرى از بهائیان بودند. "بهائیان در مدت کوتاهى چنان رشد کردند و مشاغل حساس را به اشغال خود درآوردند که در کابینه هویدا نُه وزیر بهائى" حضور داشتند. [11]

از اسناد و گزارش‌هاى موجود در مرکز اسناد انقلاب اسلامى چنین روشن مى شود که هر چه دوران شروع انقلاب اسلامى نزدیک تر مى شد نفوذ روزافزون و همه‌جانبه این فرقه استعمارى در تمامى ارکان حکومت افزون‌تر می‌گشت. به علاوه جسارت و جرئت بهائیان در سطح جامعه و مجامع دانشگاهى افزایش مى یافت، تا جایى که به وابستگى خود به بیگانگان افتخار می‌کردند و از بیان علنى این امر ابایى نداشتند.

در گزارش زیر از سال 1356 آمده است: "طبق اطلاع، اخیراً شخصى به نام شهرام عیسى‌خانى، دانشجوى سال اول ریاضى دانشکده علوم دانشگاه آذرآبادگان، در کلاس درس، سایر دانشجویان را به قبول مسلک بهائیت تشویق و چنین اظهار مى دارد که دولت شوروى و انگلیس مخفیانه به بهائیان پول مى دهند که تا کمیته بهائیان را تقویت کنند. ما نیز افراد بهائى، به‌ویژه اشخاصى را که به این مسلک بپیوندند از نظر تأمین مسکن و کمک‌هزینه زندگى حمایت و کمک مى کنیم. "[12]

در همین زمینه، گزارش بسیار جالبى از جلسه بهائیان شیراز وجود دارد که مراحل پیشرفت و اهداف واقعى فعالیت بهائیان در ایران و خواسته اصلى ایشان را به‌خوبى نشان مى دهد. قسمتى از گزارش ساواک از سخنان فردى بهائى به نام ولى‌الله لقمانى چنین است: "اکنون از امریکا و لندن صریحاً دستور داریم در این مملکت مد لباس و یا ساختمان‌ها و بى حجابى را رونق دهیم که مسلما[نا]ن نقاب از صورت خود بردارند. به طورى که من مطالبى در منزل آقاى معتمد قرائت کردم و تمام دختران و پسران بهائى خوشحال شدند. "

راهکارهایى که فرد بهائى فوق ارائه داده جالب است: "در ایران و کشورهاى مسلمان دیگر هرچه بتوانید با پیروى از مد و تبلیغات، ملت اسلام را رنج دهید تا آن‌ها نگویند امام حسین[ع ] فاتح دنیا بوده و على[ع ] غالب دنیا. البته بهائیان هم تصدیق دارند، ولى نه براى قرن اتم؛ اتمى که به دست بهائیان درست مى شود، اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائیل ساخته مى شود. این مسلمانان آخر به دست بهائیان از بین مى روند و دنیاى حضرت بهاء‌الله رونق مى گیرد"![13]

در ادامه، چند سند تاریخى در خصوص برنامه اول و دوم بهائیت در کشورمان در دهه‌هاى 1340 و 1350 شمسى آورده شده است:

سند شماره 1:

نسخه شماره چهار و چهار یک

به 20 هـ 4[14]

از 321

شماره: 1242/321

تاریخ: 5/4/48

گیرندگان: 302ــ310

موضوع: فعالیت بهائیان

به قرار اطلاع، در جلسه هفتگى مورخ 25/4/48 بهائیان که در خیابان سبلان کوچه کرمى پلاک 27 تشکیل گردیده بود، شخصى به نام واحدیان ضمن صحبت درباره امور مذهبى اظهار داشته است: "کارهایى که اکنون به دست اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر صورت مى گیرد هیچ کدامش روى اصول دین اسلام نیست، زیرا خود شاه به تمام دستورات بهائى آشنایى دارد و حتى ایشان با اشرف پهلوى در دوران کودکى در مدرسه بهائیان در خیابان امیریه که در آن زمان از مدارس عالى تهران بود درس خوانده اند و دلیلش آن است که عکس آن زمان‌ شاه و اشرف هم‌اکنون موجود است که ایشان ایستاده اند و قبل از اینکه به کلاس درس بروند دعا مى خوانند. حالا مردم احمق مى گویند شاه بهائى است؛ چکار مى توانند بکنند. فلسفى بالاى منبر مى گوید شاها مواظب باش ببین دکتر شما چه شخصى است، کارها را به دست بهائیان ندهید. ولى این گفتار اثرى ندارد ــ هم‌اکنون تیمسار صنیعى، وزیر جنگ، و تیمسار شیرین‌سخن بهائى هستند و هرچه نزدیک‌تر شوید مى بینید که چه کارهاى مهمى به دست بهائیان است. چرا؟ براى اینکه آن‌ها بیشتر مى فهمند."

تحقیق پیرامون موارد زیر مورد نیاز است:

1ــ تعیین صحت و سقم موضوع؛ 2ــ واحدیان شناسایى و مشخصات بیشترى از وى اعلام دارند؛ 3ــ گردانندگان جلسات مزبور چه کسانى هستند و هدف از تشکیل این جلسات آیا جنبه مذهبى دارد یا فعالیت‌هاى دیگرى در پوشش مذهب [است؟]؛ 4ــ در جریان جلسات مورد بحث قرار گرفته و نتیجه را به موقع اعلام دارند. [15]

سند شماره 2:

طبقه‌بندی حفاظتی: خیلی محرمانه

گزارش خبر

صفحه یک از یک

صفحه شماره یک از چهار

1ــ به: 321

2ــ از: 7 هـ[16]

3ــ شماره گزارش: 7596/ هـ

4ــ تاریخ گزارش: 18/2/50

منبع: 1699

تاریخ وقوع: 11/2/50

تاریخ رسیدن خبر به منبع: 11/2/50

تاریخ رسیدن خبر به رهبر عملیات محل: 12/2/50

موضوع: بهائیان

جلسه اى با شرکت نُه نفر از بهائیان ناحیه 15 شیراز در منزل آقاى فرهنگ آزادگان و زیر نظر آقاى لقمانى تشکیل گردید. بعد از قرائت‌نامه، آقاى ولى‌الله لقمانى در مورد ادیان جهان و آمار آن‌ها و شهداى بهائیت سخن گفت. وى اضافه کرد آقایان بهائیان بهتر است بیشتر مطالعه نمایند و از روى حقیقت قضاوت کنند تا بفهمند معنى بهائیت که امروز آزادى بیشترى دارند یعنى چه؟

در زمان قدیم، احبّاء نمى توانستند بگویند ما بهائى هستیم و نمى توانستند تبلیغ کنند. اگر هم مبارزه اى مى نمودند، فوراً آن‌ها را مى کشتند، لیکن اکنون آن تعصب‌ها کنار گذاشته شده است. اکنون از امریکا و لندن صریحاً دستور داریم در این مملکت مد لباس و یا ساختمان‌ها و بى حجابى را رونق دهیم که مسلما[نا]ن نقاب از صورت خود بردارند. به طورى که من مطالبى در منزل آقاى معتمد قرائت کردم و تمام دختران و پسران بهائى خوشحال شدند. در ایران و کشورهاى مسلمان دیگر هر چه بتوانید با پیروى از مد و تبلیغات، ملت اسلام را رنج دهید تا آنها نگویند امام حسین[ع ] فاتح دنیا بوده و على[ع ] غالب دنیا. البته بهائیان هم تصدیق دارند ولى نه براى قرن اتم؛ اتمى که به دست بهائیان درست مى شود، اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائیل ساخته مى شود. این مسلمانان آخر به دست بهائیان از بین مى روند و دنیاى حضرت بهاء‌الله رونق مى گیرد.

نظریه یکشنبه: [17] اظهارات شنبه مورد تأیید است. دریانی.

نظریه چهارشنبه: صحت اظهارات شنبه مورد تأیید است.

نظریه 7/ هـ ــ نظریه چهارشنبه مورد تأیید است. م

بایگانی شود.... [18]

------------------------------------------------------------------

پی‌نوشت‌ها

[1]ــ رک: آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده بهائیت.

[2]ــ محمدحسن رجبی، زندگی‌نامه سیاسی امام‌خمینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، ص231

[3]ــ برای شرح ماجرا رک: خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ویرایش علی دوانی، محمد رجبی و محمدحسن رجبی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، ص190 به بعد.

[4]ــ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده بهائیت در آذربایجان.

[5]ــ روح‌الله حسینیان، سه سال مرجعیت شیعه در ایران (1343ــ1341)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1384، ص179؛ عنوان نقشه ده‌ساله چنین نوشته شده است: "وقت قیام و خروج و هجوم و جوش و خروش و کفاح و تسخیر مدن و فتح اقطار و غلبه بر جهان و جهانیان است (شوقی افندی)، وظایف 19گانه محفل روحانی ملی ایران در اجرای نقشه ده‌ساله. " (رک: سند شماره 3)

[6]ــ محمدحسن رجبی، همان، صص278ــ277

[7]ــ امام‌خمینی، صحیفه نور، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1361، ج1، ص44

[8]ــ رک: سیدحمید روحانی، نهضت امام‌خمینی، ج1، تهران، عروج، چاپ 15، 1381، ص 1516، سند شماره 266

[9]ــ می‌دانیم که تلویزیون ایران، در عصر پهلوی، پیش از آنکه در اختیار دولت قرار گیرد، در تملک حبیب ثابت، بهائی سرمایه‌دار و صهیونیست‌مآب مشهور، قرار داشت.

[10]ــ امام‌خمینی، همان، ج1، ص34

[11]ــ روح‌الله حسینیان، همان، صص186ــ185

[12]ــ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده بهائیت آذربایجان، سند شماره 1030 ــ 21 ــ 55 به تاریخ 7/3/1356

[13]ــ روح‌الله حسینیان، همان، ص183، سند شماره 13

[14]ــ "20 هـ"، اداره ساواک تهران؛ 310، دفتر اداره یکم عملیات و بررسی (وابسته به اداره کل سوم: "امنیت داخلی" سازمان ساواک؛ و 321 نیز اداره دوم عملیات و بررسی آن سازمان، بخش دانشگاه تهران است.

[15]ــ آرشیو اسناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

[16]ــ مقصود از 7 هـ ساواک استان فارس است.

[17]ــ شنبه، منبع نفوذی ساواک؛ و چهارشنبه، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه و رئیس اداره کل ساواک است. مقصود از 7 هـ نیز ساواک استان فارس است.

[18]ــ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده بهائیت تهران.

منبع :

http://anti-bahai.blogsky.com/1387/05/02/post-154/

یک روز عجیب و شگفت‌انگیز در غسالخانه جنازه‌های کرونا
بازدید : 786
پنجشنبه 7 خرداد 1399 زمان : 4:23

توقعات ۹‌گانه این دختر از خواستگارش منطقی است؟

شغل ثابت

منطقی است، اما منعطف‌تر باشید

این توقع تا حد زیادی به جاست و حق با خانم است. چنین درخواستی، نشان دهنده کسب آمادگی‌های لازم برای ازدواج است چرا که یک دختر باید با مردی ازدواج کند که شغل داشته باشد. البته با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی حال جامعه باید کمی‌منعطف‌تر به این درخواست نگریست و طبیعتا داشتن شغل دولتی و قرارداد رسمی، نباید معیاری باشد که نتوان به آن تخفیف داد. توصیه می‌شود به سیستم حمایت گرانه خانواده خواستگار به عنوان تسهیل کننده ازدواج هم در این زمینه توجه شود.

خانه جداگانه داخل شهر

خرید خانه توقع بی‌جایی است

دومین درخواست این خانم، خانه جداگانه داخل شهر است. به طور کلی این که آقا شرایط فراهم کردن خانه برای زندگی مشترک را دارد یا خیر، جزو آمادگی‌هایی لازم برای ازدواج است که باید داشته باشد، اما اگر منظور این خانم، خرید خانه است توقع بی‌جایی محسوب می‌شود، چون در شرایط فعلی، برای همه جوانان آماده ازدواج این امکان فراهم نیست.

خودرو

این درخواست جاه‌طلبانه است

سومین درخواست این خانم، باید خیلی موضوع مهم‌تری از داشتن خودرو باشد. این درخواست، ربطی به داشتن آمادگی یا هماهنگی برای ازدواج ندارد و جاه‌طلبانه است. این درخواست کمی‌جای تامل دارد و به کارکرد خودرو در ذهن این خانم برای شکل‌گیری زندگی باید پرداخت، شاید با گفتگو نظرشان از طریق دیگری تامین شود، ولی به طور کلی، توقع داشتن خودرو از خواستگار آن هم برای شروع زندگی، درست نیست.

احترام متقابل

مهم و بسیار ضروری

درخواست احترام متقابل، جزو هماهنگی‌های ضروری دو طرف برای داشتن ازدواجی موفق است. بحث تعدیل انتظارات و داشتن توافق یا تفاهم در این زمینه مهم است. بنا به تیپ‌های شخصیتی، این درخواست قابل قبول است و وقتی فرد این توقع را به عنوان شرایط پیش‌نیاز ازدواج مد نظر دارد یعنی باید از منظر طرف مقابل هم مهم باشد و به طور کلی یکی از رموز خوشبختی، احترام گذاشتن زوج‌ها به یکدیگر است.

افراطی نبودن در مسائل مذهبی

از لحاظ اعتقادی هم‌کفو باشید

پنجمین درخواست این دختر از خواستگارش این است که گفته از افراطی بودن در مسائل مذهبی خوشم نمیاد. اولا منظور از افراطی بودن در نگاه این دختر باید واکاوی شود. البته هم کفو بودن از منظر اعتقادی، جزو مهم‌ترین ملاک‌هایی است که توافق درباره آن‌ها ضروری است. لازم است زوجین در زمینه اعتقاد و انجام آداب و سلوک اعمال مذهبی هم عقیده باشند و این ملاک به دلیل بار ارزشی داشتن و تاثیر بر نظام فکری فرد می‌تواند پیش‌بینی کننده قوی برای موفقیت در ازدواج باشد.

توقعات ۹‌گانه این دختر از خواستگارش منطقی است؟

حق آزادی

درخواستی مبهم و کلی

توقع داشتن حق آزادی، درخواستی مبهم و کلی است. به طور کلی، مطرح کردن چنین درخواست‌هایی از خواستگار، توصیه نمی‌شود چراکه معمولا پاسخ‌هایی کلی خواهد داشت و به نتیجه مشخصی نخواهد رسید. البته که این موضوع در دسته هم کفو بودن زوجین قرار می‌گیرد و اگر زوجینی از لحاظ اجتماعی با هم هم کفو باشند، در این زمینه مشکلات کمتری خواهند داشت، اما مسئله اختیارات، جای بحث زیادی دارد و باید دید که دقیقا در چه زمینه‌هایی مدنظر این دختر است؟

مخالف نبودن با داشتن رفیق زیاد

لحن بیان اصلا خوب نیست

هفتمین درخواست این دختر این است که من رفیق زیاد دارم، نباید با این موضوع مخالف باشید. این مورد، توقعی است که زوجین باید درباره‌اش هم نظر باشند تا در آینده با مشکل مواجه نشوند و البته به نظر می‌رسد که مصداقی از همان توقع حق آزادی است که این‌جا به صورت جداگانه مطرح شده است. در این که انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به دوست دارد، شکی نیست، اما نحوه بیان این درخواست، جای تامل دارد.

لحن درخواست‌های این دختر به خصوص در مورد ۵ و ۷، لحن تحکم آمیزی دارد که ظاهرا از طرف مقابل، انتظار پذیرش بی، چون و چرا دارد و حاضر نیست درباره این مسائل، وارد گفتگو شود. بهتر است چنین درخواست‌هایی با دقت بیشتری از سوی خواستگار صورت گیرد و بداند که این لحن بیان، نشان از حساس بودن مسئله برای طرف مقابل و خط قرمز بودن دارد. همچنین باید توجه داشت که اگر داشتن رفیق زیاد به روابط زوجین در زندگی‌مشترک صدمه بزند، قطعا نشان دهنده نداشتن آمادگی‌های لازم در دختر برای ازدواج است.

گیر ندهید

زندگی‌مشترک یا جنگ قدرت؟

«به باشگاه علاقه دارم، نباید گیر بدین»، باز هم درخواستی زیر مجموعه آزادی و این همه درخواست اختیار و آزادی از سمت دختر، نیاز به بررسی ابزاری تشخیصی مثل پرسش نامه شخصیتی دارد که به نظر می‌رسد ایشان میل به قدرت و کنترل گری بالایی دارند که در صورت پایین بودن این ویژگی در فرد مقابل‌شان، زندگی مشترک قابل تحمل می‌شود وگرنه جنگ قدرت در انتظار هر دو نفرشان است.

نه به دخالت خانواده‌ها

این درخواست بی‌فایده است

آخرین درخواست هم این است که «نباید اجازه بدی، فامیل تو زندگی‌مون دخالت کنند». انتظار از همسر برای تحت تاثیر خانواده نبودن با گفتگو قابل بررسی است. باید بررسی کرد که خواستگار می‌تواند چنین تفکیکی در دریافت و بررسی نظرات دیگران در زمینه‌های مشورت و گاه نظرات تحمیلی داشته باشد یا خیر؟ بنابراین این درخواست به صورت مستقیم، بی‌فایده است چراکه اول این که نمی‌توان به طور ۱۰۰ درصد مانع دخالت اطرافیان شد و دوم این که، داشتن شخصیتی برای مدیریت این ماجرا لازم است که در گفتگو مشخص می‌شود.

توقعات ۹‌گانه این دختر از خواستگارش منطقی است؟

باور نادرستی از شوهر نداشته باشیم

به عنوان جمع‌بندی و با نگاه فراتحلیلی، به نظر می‌رسد که این دختر با یک باور نادرست از نقش همسر در ذهنش درگیر است و طبق آن، درخواست‌هایش را شکل داده است. شاید آن چه موجب نارضایتی ایشان در کودکی در کسب حمایت از نقش‌های حمایت گرانه زندگی‌اش شده، به شکل توقعاتی برای ازدواج از همسر آینده در وی متبلور شده است که مدیریت آن نیاز به آشنایی با مسئولیت‌ها و نقش‌های همسر در زندگی مشترک دارد تا موجب تعدیل خواسته‌هایش شود

ناگفته‏ هایى از بهائیت
بازدید : 1196
دوشنبه 4 خرداد 1399 زمان : 6:22

بازدید : 835
دوشنبه 4 خرداد 1399 زمان : 6:22

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif حضرت آیت‌الله خامنه‌ای روز سه‌شنبه ۱۳۹۶/۱/۸ از نمایشگاه آثار هنری و اسناد تاریخی مرتبط با واقعه‌ی مسجد گوهرشاد که در حرم مطهر رضوی برگزار شده بود، بازدید کردند و با برخی هنرمندان و صاحبان آثار که در محل نمایشگاه حاضر بودند، از نزدیک گفت‌وگو نمودند. آقای سعید تشکری، کارگردان تئاتر و داستان‌نویس در گفت‌وگو با پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR روایت خود از دیدار و گفت‌وگو با رهبر انقلاب اسلامی‌در حاشیه‌ی این نمایشگاه را بیان نموده است که متن آن به شرح ذیل منتشر می‌شود.
نزول عذاب بر اصحاب فیل
بازدید : 727
دوشنبه 4 خرداد 1399 زمان : 6:22

همه‌ی ما در طول زندگی خود ممکن است دچار اسهال و دل پیچه شده باشیم، اسهال یکی از شایع ترین بیماری‌ها در همه‌ی گروه‌های سنی به ویژه نوزادان، کودکان و نوجوانان می‌باشد. اسهال شدید که در میان بزرگسالان نی رایج است می‌تواند با عوارضی از جمله استفراغ، معده درد، تب، حالت تهوع، تشنگی، کاهش اشتها و کم آبی بدن همراه باشد.

اگر به دنبال بهترین روش‌های گیاهی و خانگی برای درمان اسهال و دلپیچه شدید هستید و دوست دارید بدانید برای درمان اسهال چه باید بخوریم، در ادامه این مقاله با ما همراه باشید؛

درمان اسهال شدید

علت اسهال و دل پیچه

اسهال حاد کمتر از 2 هفته طول می‌کشد و عفونت‌های ویروسی و باکتریایی، مسمومیت غذایی، استفاده از آنتی بیوتیک و آب آلوده از مهم ترین علل ابتلا به اسهال و دلپیچه هستند.

علائم و نشانه‌های اسهال

علائم و نشانه‌های رایج اسهال شامل مدفوع مکرر شل و آبکی، گرفتگی شکم و نفخ معده هستند.

درمان سریع اسهال و دل درد

1. درمان اسهال با آب

نوشیدن مقادیر زیاد آب هنگام ابتلا به اسهال برای درمان سریع اسهال و جلوگیری از کم آبی بدن بسیار موثر می‌باشد.

2. مواد غذایی پروبیوتیک دار

پروبیوتیک منابع باکتری‌های مفید برای بهبود عملکرد روده هستند که به درمان اسهال و دل درد کمک می‌کنند. از جمله این مواد غذایی پروبیوتیک می‌توان به شکلات تلخ، زیتون سبز، کرفس، کیمچی و کلم ترش اشاره کرد.

3. بیسموت و لوپرامید

از جمله دارو‌های مفید برای درمان سریع علائم اسهال می‌توان به بیسموت زیرالسیسیلات و لوپرامید اشاره کرد، توجه داشته باشید که این دارو‌ها علت ابتلا به اسهال را درمان نمی‌کنند.

اگر اسهال مزمن دارید (اسهالی که بیش از 14 روز طول می‌کشد)، نباید از این داروها بدون تجویز پزشک استفاده کنید.

درمان اسهال آبکی با دارو‌های گیاهی

4. سرکه سیب

سرکه سیب خاصیت اسیدی دارد به همین دلیل PH معده را متعادل کرده و با از بین بردن باکتری‌های مضر روده که باعث اسهال می‌شوند، به درمان این بیماری کمک می‌کند.

روزی دو بار 1 قاشق چای خوری سرکه سیب را در یک لیوان آب بریزید و بنوشید تا اسهال شما درمان شود.

5. زنجبیل

زنجبیل یکی از بهترین گیاهان دارویی برای درمان اسهال شدید می‌باشد، زنجبیل باعث تقویت سیستم گوارشی شده و به درمان عفونت که یکی از علل اصلی ابتلا به اسهال است، کمک می‌کند.

روزی سه بار 1 قاشق چای خوری پودر زنجبیل را با 1 قاشق چای خوری پودر زیره، 1 قاشق چای خوری پودر دارچین و 1 قاشق غذا خوری عسل در یک لیوان آب بریزید و بنوشید.

علاوه بر این شما می‌توانید روزی سه بار دمنوش زنجبیل تهیه کرده و مصرف کنید تا اسهال درمان شود.

6. چای سبز چای

چای سبز به دلیل مقادیر بالای آنتی اکسیدان‌هایی که دارد یکی از بهترین روش‌های درمان خانگی برای اسهال و ناراحتی معده محسوب می‌شود.

کاتچین موجود در چای سبز اسهال ناشی از عفونت هلیکوباکتر پیلوری را درمان می‌کند.

روزی دو تا سه فنجان دمنوش چای سبز را با یک قاشق غذا خوری عسل و آب نصف لیمو ترش تازه ترکیب کنید و بنوشید.

7. بابونه

بابونه غنی از تانن است که دارای خواص ضد اسپاسم بوده و برای پیشگیری و درمان اسهال آبکی و دل پیچه مفید می‌باشد.

روزی سه بار 1 قاشق چای خوری گل بابونه خشک را با 1 قاشق چای خوری نعناع در یک فنجان آب جوش بریزید و بگذارید 5 دقیقه بماند تا دم بکشد، این نوشیدنی گرم یکی از بهترین روش‌های درمان سریع اسهال می‌باشد.

8. تخم شنبلیله

به دلیل اینکه تخم شنبلیله لعاب زیادی دارد یک درمان طبیعی برای اسهال در نظر گرفته می‌شود، تخم شنبلیله با افزایش مقدار مدفوع به طور قابل توجهی اسهال ئ علائم این بیماری را کاهش می‌دهد.

یک قاشق چای خوری تخم شنبلیله را با یک قاشق غذا خوری ماست ترکیب کنید و ببلعید.

روزی سه بار یک قاشق چای خوری تخم شنبلیله و یک قاشق غذا خوری زیره سبز را در یک لیوان آب بریزید و بنوشید.

9. چای پوست پرتقال

چای پوست پرتقال به دلیل مقادیر بالای پکتین موجود در آن یکی از بهترین روش‌های خانگی برای درمان اسهال است.

2 قاشق غذا خوری پوست پرتقال خشک شده را در یک فنجان آب جوش بریزید و بگذارید 10 دقیقه بماند تا دم بکشد، از صافی رد کنید با یک قاشق چای خوری عسل ترکیب کنید و روزی 3 بار این نوشیدنی را استفاده کنید تا اسهال درمان شود.

میوه‌ها و سبزیجات مفید برای درمان اسهال

10. نارگیل

اسهال اغلب می‌تواند منجر به کم آبی بدن شود، در چنین مواردی، آب نارگیل به دلیل مقادیر بالای مواد معدنی و الکترولیت‌هایی که دارد یک درمان خانگی عالی برای جبران کم آبی بدن است. علاوه بر این آب نارگیل با افزایش گردش خون در بدن به درمان سریع اسهال کمک می‌کند.

دو بار در روز یک لیوان آب نارگیل تازه بنوشید تا اسهال درمان شود.

11. موز

موز حاوی مقادیر بالای پکتین است که به جذب مایع در روده کمک کند، این باعث می‌شود که مدفوع شما آب کمتری داشته باشد. علاوه بر این موز غنی از پتاسیم است که برای درمان کم آبی ناشی از اسهال مفید می‌باشد.

روزی دو بار 1 موز را له کنید و با 1 قاشق چای خوری تمر هندی و مقدار کمی‌نمک ترکیب کرده و بخورید تا اسهال درمان شود.

12. بلوبری

بلوبری غنی از آنتوسیانین است که خواص ضد باکتری و آنتی اکسیدانی قوی دارد و با از بین بردن باکتری‌های عامل اسهال به درمان این بیماری کمک می‌کند. بلوبری همچنین حاوی پکتین است که به درمان علائم اسهال کمک می‌کند.

روزی دو بار چای بلوبری تهیه کنید و بنوشید تا اسهال را درمان کند.

13. آناناس

مقادیر بالای ویتامین C موجود در آناناس باعث تقویت سیستم ایمنی بدن و پیشگیری از ابتلا به اسهال می‌شود، علاوه بر این بروملائین موجود در آناناس اسهال ناشی از عفونت را درمان می‌کند.

روزی دو بار یک فنجان آناناس خرد شده بخورید.

14. کدو تنبل

کدو تنبل به دلیل مقادیر بالای فیبر موجود در آن باعث بهبود عملکرد روده‌ها شده و به درمان اسهال کمک می‌کند. علاوه بر این پتاسیم موجود در کدو تنبل احتمال کم آبی بدن به دلیل اسهال را کاهش می‌دهد.

روزی سه بار یک فنجان کدو تنبل تازه خرد شده بخورید تا اسهال درمان شود.

15. سیر

سیر به دلیل آلیسین موجود در آن دارای خواص ضد باکتری، ضد ویروسی و ضد عفونی کننده قوی است؛

مصرف سیر خام، میکروب‌های عامل اسهال را در روده‌ها از بین می‌برد و خطر ابتلا به این بیماری را کاهش می‌دهد.

پتاسیم موجود در سیر از کم آبی ناشی از اسهال پیشگیری می‌کند.

سیر دارای خواص ضد التهابی است و گرفتگی شکم و التهاب روده در بیماران مبتلا به اسهال را کاهش می‌دهد.

توصیه می‌شود که برای درمان سریع اسهال روزانه یک تا پنج گرم سیر به صورت خام و پخته شده مصرف کنید.

غذا‌های مفید برای درمان اسهال

16. بلغور جو دوسر

بلغور جو دوسر به دلیل مقادیر بالای فیبر که دارد یکی از بهترین غذا‌های مفید برای درمان اسهال شدید است، همچنین فیبر موجود در بلغور جو دوسر احتمال کم آبی ناشی از اسهال را کاهش می‌دهد.

روزی دو بار 1 فنجان بلغور جو دوسر پخته شده را با 1/2 فنجان دوغ ترکیب کنید و بخورید.

17. شیر سویا

زمانی که به اسهال مبتلا می‌شوید، نمی‌توانید از محصولات لبنی استفاده کنید به همین دلیل توصیه می‌شود که شیر سویا را جایگزین شیر کنید تا به سلامت دستگاه گوارش کمک کند.

18. آب برنج

یکی از بهترین درمان‌های خانگی برای اسهال شدید در کودکان و بزرگسالان استفاده از آب برنج است. نشاسته موجود در آب برنج، مایعات و الکترولیت‌های بدن را حفظ می‌کند و از کم آبی بدن پیشگیری می‌کند. آب برنج همچنین برای تسکین و کاهش التهاب روده موثر می‌باشد.

1/2 فنجان برنج قهوه‌‌‌ای را با 3 فنجان آب جوش بگذارید به مدت 30-40 دقیقه با حرارت ملایم بپزد، از صافی رد کنید و آب آن را در طول روز بنوشید تا اسهال و علائم اسهال درمان شود.

19. روغن زیتون

روغن زیتون حاوی اسید اولئیک است که به بهبود هضم غذا کمک کرده و با فعال کردن مکانیسم‌های خاصی در روده کوچک به درمان اسهال و علائم این بیماری کمک می‌کند.

یک قاشق غذا خوری روغن زیتون را صبح ناشتا و یک قاشق غذا خوری قبل از هر وعده غذایی بخورید.

20. کره بادام زمینی

متخصصان توصیه می‌کنند که اگر دچار اسهال شدید حتما کرده بادام زمینی را به برنامه‌ی غذایی خود اضافه کنید تا اسهال و علائم این بیماری را درمان کنید.

اگر به بادام زمینی حساسیت دارید، بهتر است از مصرف کره بادام زمینی اجتناب کنید.

21. سیب زمینی آب پز

نشاسته موجود در سیب زمینی آب پز خطر کم آبی ناشی از اسهال را کاهش می‌دهد، کم اشتهایی که یکی از عوارض اسهال است را بهبود می‌بخشد و برای پیشگیری و درمان اسهال و علائم این بیماری مفید می‌باشد.

دو سیب زمینی آب پز را له کرده و اگر دوست دارید با مقداری نمک ترکیب کنید و بخورید.

22. عسل

عسل به دلیل خواص ضد عفونی کننده قوی که دارد یک درمان عالی برای اسهال شدید در بزرگسالان محسوب می‌شود.

روزی دو بار یک قاشق چای خوری عسل طبیعی را با آب یک لیمو ترش تازه در یک لیوان آب بریزید و بنوشید.

روزی دو بار یک قاشق چای خوری عسل طبیعی را با مقداری پودر زنجبیل و یک حبه سیر رنده شده در یک لیوان آب بریزید و بنوشید تا اسهال درمان شود.

خوراکی‌های مضر برای اسهال

  • نوشیدنی‌های الکلی
  • شیرین کننده‌های مصنوعی
  • نخود و لوبیا
  • انواع توت‌ها
  • کل پیچ، کلم بروکلی و گل کلم
  • چای
  • قهوه
  • ذرت
  • بستنی
  • سبزیجات برگ سبز
  • شیر
  • نخود فرنگی
  • فلفل
  • آلو

راه‌های پیشگیری اسهال

میوه‌ها و سبزیجات خام را تمیز با آب بشویید.

شیری که پاستوریزه نباشد ممکن است با باکتری‌های‌هامل اسهال آلوده شده باشد پس سعی کنید تا جد امکان از شیر‌های پاستوریزه استفاده کنید.

هنگام مسافرت، به ویژه به کشور‌های خارجی از مصرف غذا‌های خیابانی خودداری کنید و آب و نوشیدنی‌های مصرفی خود را از جای مطمئن تهیه کنید.

منابع : healthlinestylecrazetop10homeremedies

آقا گفتند اصل این است که کنار جوان‌ها باشید
بازدید : 1168
جمعه 1 خرداد 1399 زمان : 7:24

دیگر از کسانی که در دوران زندگانی امام صادق (ع) خود را مهدی خوانده است، محمد پسر عبد الله نواده امام حسن مجتبی (ع) است. در جمله روایتهایی که در باره ظهور مهدی موعود (عج) در کتابها می‌بینیم، روایتی است بدین عبارت: «المهدی من ولدی اسمه اسمی‌و اسم ابیه اسم ابی. » (مهدی از فرزندان من است نام او چون نام من و نام پدر او چون نام پدر من است.)

در باره این حدیث از دیر زمان گفتگو کرده اند. به نظر می‌رسد این حدیث را پیروان همین محمد در باره او ساخته اند، چه نام او محمد و نام پدرش عبد الله است. و یا جمله «اسم ابیه اسم ابی » را بر روایت «المهدی من ولدی اسمه اسمی‌» افزوده اند. چنان که در برخی سندها می‌بینیم مردی زائده نام این جمله را بر روایت افزوده است. (1)

محمد در پایان دوره امویان نظر کسانی را به خود جلب کرده بود، از جمله عباسیان نیز بدو دیده دوخته بودند و انتظار قیام او را می‌بردند.

ابو الفرج از عمیر بن فضل خثعمی‌روایت کرده است: روزی ابو جعفر منصور را دیدم در انتظار برون آمدن کسی بود که بعدا دانستم محمد بن عبد الله بن حسن است. چون از خانه برون آمد، ابو جعفر برجست و ردای او را گرفت تا سوار شد. آنگاه جامه‌های او را بر زین اسب مرتب ساخت. من ابو جعفر را می‌شناختم اما محمد را نه. از او پرسیدم: این که بود که او را چنین حرمت نهادی و رکاب او را گرفتی و جامه‌هایش را مرتب کردی؟ -او را نمی‌شناسی؟ -نه-او محمد بن عبد الله بن حسن بن حسن، مهدی ما اهل بیت است. (2)

شیخ مفید از عیسی بن عبد الله چگونگی بیعت کردن گروهی از بنی‌هاشم را با محمد پسر عبد الله و مهدی خواندن او را چنین نوشته است: تنی چند از بنی‌هاشم که ابراهیم بن محمد بن علی بن عبد الله بن عباس، ابو جعفر منصور، صالح بن علی، عبد الله بن حسن، پسران او، محمد و ابراهیم و محمد بن عبد الله بن عمرو بن عثمان میان آنان بودند در ابواء (3) گرد آمدند. صالح گفت: می‌دانید مردم دیده به شما دوخته اند، خدا خواسته است امروز در این مجلس فراهم آیید. اکنون با یکی از خودتان بیعت کنید و بر آن پایدار مانید تا خدا گشایشی دهد. عبد الله بن حسن پس از سپاس خدا گفت: می‌دانید پسرم (محمد) مهدی است. با او بیعت کنیم.

ابو جعفر (منصور) گفت: چرا خود را فریب می‌دهید. مردم به هیچ کس چون این جوان چشم ندوخته اند و چون دعوت او دعوت کسی را پاسخ نمی‌گویند. حاضران گفتند راست گفتی. این را می‌دانیم و همگی با محمد بیعت کردند.

عیسی بن عبد الله که نواده علی (ع) و راوی این حدیث است گوید: فرستاده عبد الله بن حسن (پدر محمد نفس زکیه) نزد پدرم آمد و پیام آورد نزد ما بیا که برای کاری گرد آمده ایم و همین پیام را برای جعفر بن محمد (ع) برد.

اما راوی دیگری گوید عبد الله پدر محمد حاضران را گفت: جعفر را مخوانید که می‌ترسم کار شما را به هم زند. عیسی گوید: پدرم مرا فرستاد تا پایان کار را ببینم. من نزد آن جمع رفتم. محمد را دیدم بر مصلایی بافته از برگ درخت خرما نماز می‌خواند، بدو گفتم: پدرم مرا فرستاده است تا بپرسم برای چه گرد آمده اید؟ عبد الله گفت: گرد آمده ایم تا با مهدی، محمد بن عبد الله بیعت کنیم. در این حال جعفر بن محمد (ع) هم رسید و عبد الله او را نزد خود جای داد و همان سخن را که به من گفته بود بدو گفت. جعفر گفت: چنین مکنید که هنوز وقت این کار (ظهور مهدی) نیست و به عبد الله گفت: اگر می‌پنداری پسرت مهدی است، او مهدی نیست و اکنون هنگام ظهور مهدی نیست. و اگر برای خدا و امر به معروف و نهی از منکر قیام می‌کنی، به خدا تو را که شیخ ما هستی نمی‌گذاریم تا با پسرت بیعت کنیم.

عبد الله خشمگین شد و گفت: به خدا سوگند خدا تو را از غیب آگاه نساخته، و آنچه می‌گویی از روی حسدی است که به پسرم داری.

جعفر گفت: به خدا آنچه گفتم از حسد نیست ولی این و برادرانش و فرزندانش و دست بر دوش ابو العباس نهاد، سپس دست بر دوش عبد الله بن حسن زد و گفت آری بخدا (خلافت) از آن تو و فرزندانت نیست و از آن آنهاست، و دو پسر تو کشته خواهند شد. پس برخاست و بر دست عبد العزیز پسر عمران تکیه کرد و گفت: آن را که ردای زرد پوشیده دیدی؟ (مقصودش ابو جعفر بود) -آری! -به خدا او آنان را می‌کشد. -محمد را؟ -بلی!

من به خود گفتم پروردگار چنین چیزی بدو نگفته، بلکه حسد او را واداشته است این سخن را بگوید. ولی به خدا سوگند، نمردم تا دیدم منصور هر دو را کشت. (4)

بلاذری نوشته است: عبد الله مردمی‌از خاندان خود را به بیعت با پسرش می‌خواند، و از جعفر بن محمد خواست تا او هم با محمد بیعت کند. جعفر نپذیرفت و گفت: بپرهیز و خود و خاندانت را هلاک مساز. حکومت را پسران عموی ما عباس به دست خواهند گرفت. اگر می‌خواهی مردم را به خود بخوان که فاضل تر از پسرت هستی. (5) ابن حجر هیتمی‌این خبر را آورده و آن را از مکاشفات امام صادق (ع) دانسته. (6)

ابو الفرج نوشته است: چون جعفر بن محمد، محمد بن عبد الله را می‌دید، اشک در دیدگانش می‌گردید و می‌گفت: مردم او را مهدی می‌خوانند و او کشته می‌شود. (7)

و سرانجام چنان که امام خبر داده بود محمد در دوران حکومت ابو جعفر منصور شهید گردید.

سعید بن عبد الله در المقالات و الفرق نویسد: فرقه‌‌‌ای محمد بن عبد الله بن حسن بن حسن را امام دانستند و گفتند او قائم مهدی و امام است و کشته نشده است و در کوهی که (طمیه) نام دارد (و در راه مکه به جانب چپ راه است) به سر می‌برد. (8)

داستان گرد آمدن آن چند تن، و با محمد بن عبد الله بن حسن بیعت کردن، و سخن ابو جعفر منصور در تایید بیعت با محمد ظاهرا اجتماع نخست این جمعیت است و بایستی پس از کشته شدن ولید بن یزید باشد، که سختگیری ماموران حکومت اندکی تخفیف یافته بود، چرا که در حکومت هشام پسر عبد الملک و مراقبت ماموران او مجالی برای چنین اجتماعها نبوده است. باید پرسید اگر این گروه در ابواء گرد آمده و با محمد بیعت کرده اند، چگونه ابراهیم بن محمد بن علی بن عبد الله بن عباس که خواهان خلافت بوده و او را ابراهیم الامام می‌گفته اند و ماموران او برای وی از مردم بیعت می‌گرفته اند با محمد نفس زکیه بیعت کرده است.

و ابو جعفر منصور چگونه خویشاوندان نزدیک خود را حمایت نکرده، با محمد بیعت کرده است.

ابو الفرج نویسد: پس از این اجتماع، آنان تا روزگار خلافت مروان بن محمد فراهم نیامدند. در دوره خلافت مروان به مشاوره پرداختند. ناگهان مردی نزد ابراهیم که در آن جمع بود رفت و چیزی بدو گفت. او برخاست و بنی عباس در پی او، علویان سبب پرسیدند، گفتند: در خراسان برای ابراهیم الامام از مردم بیعت گرفتند. (9)

از نوشته ابو الفرج چنین بر می‌آید که عباسیان جانب احتیاط را از دست نداده اند. نخست با محمد بیعت کرده اند چون به خود چنین اطمینانی نداشته اند و چون خبر بیعت خراسانیان به آنان رسیده، محمد را واگذارده اند.

ابو الفرج از حسین بن زید روایت کند: میان قبر و منبر ایستاده بودم. دیدم بنی الحسن را از خانه مروان بیرون می‌آوردند تا به ربذه تبعید کنند. پس جعفر بن محمد مرا طلبید و پرسید: چه خبر؟ گفتم: بنی الحسن را دیدم در محمل‌ها نشانده بودند. گفت: بنشین! نشستم. پس غلامی‌را خواست. آنگاه فراوان پروردگار خود را یاد کرد و غلام را گفت: چون آنان را آوردند، مرا خبرده. غلام آمد و خبر آوردن آنان را داد، جعفر پس پرده‌‌‌ای که از موی سفید بافته بود ایستاد. عبد الله بن حسن و ابراهیم و همه خانواده شان را آوردند. جعفر چون آنان را دید گریست چندان که اشک او به ریشش رسید. پس رو به من کرد و گفت: ابو عبد الله به خدا از این پس حرمتی باقی نمی‌ماند. به خدا انصار و پسران انصار به وعده‌‌‌ای که در بیعت عقبه با رسول نهادند وفا ننمودند.

سپس گفت: آنان بیعت کردند که از رسول و فرزندان او چون از خود و فرزندانشان دفاع کنند. (10)

پی نوشتها:

1. کشف الغمه، ج 2، ص 476.

2. مقاتل الطالبین، ص 239.

3. دهی از توابع یثرب بوده است. یکی از غزوه‌های رسول خدا که به نام غزوه ابواء یاودان معروف است در این محل رخ داده بود. اما آن غزوه تنها لشکرکشی بود و جنگی در نگرفت.

4. ارشاد، ج 2، ص 186-184، مقاتل الطالبیین، ص 233 (به اختصار) و ص 257-254.

5. انساب الاشراف، ص 78، اثبات الوصیه، ص 156 با اندک اختلاف در الفاظ.

6. الصواعق المحرقه، ص 202.

7. مقاتل الطالبیین، ص 208، ارشاد، ج 2، ص 187.

8. المقالات و الفرق، ص 76.

9. مقاتل الطالبیین، ص 257.

10. تاریخ الرسل و الملوک، ج 10، ص 175-174، مقاتل الطالبیین، ص 220-219.

سقفی برای خودم *پست ثابت*
بازدید : 1136
جمعه 1 خرداد 1399 زمان : 7:24

چند وقتی است پیامک دختر خانمی‌خطاب به خواستگارش حسابی مورد توجه قرار گرفته است. در بحث مشاوره پیش از ازدواج به طور کلی دو مقوله آمادگی و هماهنگی مطرح است که با استفاده از مصاحبه حضوری و پرسش نامه‌ها قابل دست یابی است. یعنی علاوه بر این‌که هر دو طرف باید آمادگی‌های لازم برای متاهل شدن را داشته باشند، از هم کفو بودن هم نباید غافل شوند. حالا با انتشار درخواست‌های پیامکی آن دخترخانم از خواستگارش در ۹ بند بهتر می‌توان به موضوع آمادگی و شرایط ازدواج پرداخت و بررسی کرد آیا چنین شرایطی درست است یا نه؟

شغل ثابت

منطقی است، اما منعطف‌تر باشید

این توقع تا حد زیادی به جاست و حق با خانم است. چنین درخواستی، نشان دهنده کسب آمادگی‌های لازم برای ازدواج است چرا که یک دختر باید با مردی ازدواج کند که شغل داشته باشد. البته با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی حال جامعه باید کمی‌منعطف‌تر به این درخواست نگریست و طبیعتا داشتن شغل دولتی و قرارداد رسمی، نباید معیاری باشد که نتوان به آن تخفیف داد. توصیه می‌شود به سیستم حمایت گرانه خانواده خواستگار به عنوان تسهیل کننده ازدواج هم در این زمینه توجه شود.

خانه جداگانه داخل شهر

خرید خانه توقع بی‌جایی است

دومین درخواست این خانم، خانه جداگانه داخل شهر است. به طور کلی این که آقا شرایط فراهم کردن خانه برای زندگی مشترک را دارد یا خیر، جزو آمادگی‌هایی لازم برای ازدواج است که باید داشته باشد، اما اگر منظور این خانم، خرید خانه است توقع بی‌جایی محسوب می‌شود، چون در شرایط فعلی، برای همه جوانان آماده ازدواج این امکان فراهم نیست.

خودرو

این درخواست جاه‌طلبانه است

سومین درخواست این خانم، باید خیلی موضوع مهم‌تری از داشتن خودرو باشد. این درخواست، ربطی به داشتن آمادگی یا هماهنگی برای ازدواج ندارد و جاه‌طلبانه است. این درخواست کمی‌جای تامل دارد و به کارکرد خودرو در ذهن این خانم برای شکل‌گیری زندگی باید پرداخت، شاید با گفتگو نظرشان از طریق دیگری تامین شود، ولی به طور کلی، توقع داشتن خودرو از خواستگار آن هم برای شروع زندگی، درست نیست.

احترام متقابل

مهم و بسیار ضروری

درخواست احترام متقابل، جزو هماهنگی‌های ضروری دو طرف برای داشتن ازدواجی موفق است. بحث تعدیل انتظارات و داشتن توافق یا تفاهم در این زمینه مهم است. بنا به تیپ‌های شخصیتی، این درخواست قابل قبول است و وقتی فرد این توقع را به عنوان شرایط پیش‌نیاز ازدواج مد نظر دارد یعنی باید از منظر طرف مقابل هم مهم باشد و به طور کلی یکی از رموز خوشبختی، احترام گذاشتن زوج‌ها به یکدیگر است.

افراطی نبودن در مسائل مذهبی

از لحاظ اعتقادی هم‌کفو باشید

پنجمین درخواست این دختر از خواستگارش این است که گفته از افراطی بودن در مسائل مذهبی خوشم نمیاد. اولا منظور از افراطی بودن در نگاه این دختر باید واکاوی شود. البته هم کفو بودن از منظر اعتقادی، جزو مهم‌ترین ملاک‌هایی است که توافق درباره آن‌ها ضروری است. لازم است زوجین در زمینه اعتقاد و انجام آداب و سلوک اعمال مذهبی هم عقیده باشند و این ملاک به دلیل بار ارزشی داشتن و تاثیر بر نظام فکری فرد می‌تواند پیش‌بینی کننده قوی برای موفقیت در ازدواج باشد.

توقعات ۹‌گانه این دختر از خواستگارش منطقی است؟

حق آزادی

درخواستی مبهم و کلی

توقع داشتن حق آزادی، درخواستی مبهم و کلی است. به طور کلی، مطرح کردن چنین درخواست‌هایی از خواستگار، توصیه نمی‌شود چراکه معمولا پاسخ‌هایی کلی خواهد داشت و به نتیجه مشخصی نخواهد رسید. البته که این موضوع در دسته هم کفو بودن زوجین قرار می‌گیرد و اگر زوجینی از لحاظ اجتماعی با هم هم کفو باشند، در این زمینه مشکلات کمتری خواهند داشت، اما مسئله اختیارات، جای بحث زیادی دارد و باید دید که دقیقا در چه زمینه‌هایی مدنظر این دختر است؟

مخالف نبودن با داشتن رفیق زیاد

لحن بیان اصلا خوب نیست

هفتمین درخواست این دختر این است که من رفیق زیاد دارم، نباید با این موضوع مخالف باشید. این مورد، توقعی است که زوجین باید درباره‌اش هم نظر باشند تا در آینده با مشکل مواجه نشوند و البته به نظر می‌رسد که مصداقی از همان توقع حق آزادی است که این‌جا به صورت جداگانه مطرح شده است. در این که انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به دوست دارد، شکی نیست، اما نحوه بیان این درخواست، جای تامل دارد.

لحن درخواست‌های این دختر به خصوص در مورد ۵ و ۷، لحن تحکم آمیزی دارد که ظاهرا از طرف مقابل، انتظار پذیرش بی، چون و چرا دارد و حاضر نیست درباره این مسائل، وارد گفتگو شود. بهتر است چنین درخواست‌هایی با دقت بیشتری از سوی خواستگار صورت گیرد و بداند که این لحن بیان، نشان از حساس بودن مسئله برای طرف مقابل و خط قرمز بودن دارد. همچنین باید توجه داشت که اگر داشتن رفیق زیاد به روابط زوجین در زندگی‌مشترک صدمه بزند، قطعا نشان دهنده نداشتن آمادگی‌های لازم در دختر برای ازدواج است.

گیر ندهید

زندگی‌مشترک یا جنگ قدرت؟

«به باشگاه علاقه دارم، نباید گیر بدین»، باز هم درخواستی زیر مجموعه آزادی و این همه درخواست اختیار و آزادی از سمت دختر، نیاز به بررسی ابزاری تشخیصی مثل پرسش نامه شخصیتی دارد که به نظر می‌رسد ایشان میل به قدرت و کنترل گری بالایی دارند که در صورت پایین بودن این ویژگی در فرد مقابل‌شان، زندگی مشترک قابل تحمل می‌شود وگرنه جنگ قدرت در انتظار هر دو نفرشان است.

نه به دخالت خانواده‌ها

این درخواست بی‌فایده است

آخرین درخواست هم این است که «نباید اجازه بدی، فامیل تو زندگی‌مون دخالت کنند». انتظار از همسر برای تحت تاثیر خانواده نبودن با گفتگو قابل بررسی است. باید بررسی کرد که خواستگار می‌تواند چنین تفکیکی در دریافت و بررسی نظرات دیگران در زمینه‌های مشورت و گاه نظرات تحمیلی داشته باشد یا خیر؟ بنابراین این درخواست به صورت مستقیم، بی‌فایده است چراکه اول این که نمی‌توان به طور ۱۰۰ درصد مانع دخالت اطرافیان شد و دوم این که، داشتن شخصیتی برای مدیریت این ماجرا لازم است که در گفتگو مشخص می‌شود.

توقعات ۹‌گانه این دختر از خواستگارش منطقی است؟

باور نادرستی از شوهر نداشته باشیم

به عنوان جمع‌بندی و با نگاه فراتحلیلی، به نظر می‌رسد که این دختر با یک باور نادرست از نقش همسر در ذهنش درگیر است و طبق آن، درخواست‌هایش را شکل داده است. شاید آن چه موجب نارضایتی ایشان در کودکی در کسب حمایت از نقش‌های حمایت گرانه زندگی‌اش شده، به شکل توقعاتی برای ازدواج از همسر آینده در وی متبلور شده است که مدیریت آن نیاز به آشنایی با مسئولیت‌ها و نقش‌های همسر در زندگی مشترک دارد تا موجب تعدیل خواسته‌هایش شود.

امام صادق (ع) و قیام محمد نفس زکیه
بازدید : 629
جمعه 1 خرداد 1399 زمان : 7:24

در میان همه موجودات انسان از همه کمرو‌تر است. این کمرویی اگر از حدی بیشتر شود می‌تواند ایجاد مشکل کند. پژوهش‌های دکتر پیلکانیس در دانشگاه استنفورد به دو کمرویی شخصی و عمومی‌اشاره دارد. در کمرویی شخصی فرد خودش را چاق، تنبل یا کم‌سواد معرفی می‌کند و در کمرویی عمومی‌شخص خودش را از دید دیگران نگاه می‌کند. شما چقدر کم‌رو هستید؟ اصلا کمرویی چیست و چه عواملی باعث کمرویی می‌شوند؟

کمرویی چیست؟

کمرویی یک الگوی رفتاری طبیعی است که در برخی شرایط عادی و در برخی مواقع نابجاست. شخص کمرو در زمان مواجهه و تعامل با دیگران (خصوصاً افراد غریبه و ناآشنا) و یا قرار گرفتن در موقعیت جدید، احساس ناراحتی، اضطراب و تا حدی ترس می‌کند و در ابراز احساس و یا افکارش با مشکل روبرو می‌شود.

به عبارت دیگر کمرویی یعنی انجام ندادن کار یا رفتار درست به دلیل نداشتن مهارت ارتباطی کافی و تفکرات نادرست که ممکن است منجر به رفتاری اشتباه شود.

تست روانشناسی کمرویی (سوالات تشریحی)

برای اندازه‌گیری کمرویی اجتماعی خود پرسشنامه زیر را تکمیل کنید:

۱. من در جمع به تنهایی آواز نمی‌خوانم.

الف. مخالفم (۱ امتیاز)

ب. تا حدی موافقم (۲ امتیاز)

ج. کاملا موافقم (۳ امتیاز)

۲. اگر کسی مرا در حال کار کردن نگاه کند ناراحت می‌شوم.

الف. مخالفم (۱ امتیاز)

ب. تا حدی موافقم (۲ امتیاز)

ج. کاملا موافقم (۳ امتیاز)

۳. اگر غریبه‌ای در نزدیکی من رفتار مسخره‌ای از خودش نشان دهد عصبی می‌شوم.

الف. مخالفم (۱ امتیاز)

ب. تا حدی موافقم (۲ امتیاز)

ج. کاملا موافقم (۳ امتیاز)

۴. آخرین کاری که موقع خروج از منزل می‌کنم این است که در آینه خود را نگاه می‌کنم.

الف. مخالفم (۱ امتیاز)

ب. تا حدی موافقم (۲ امتیاز)

ج. کاملا موافقم (۳ امتیاز)

۵. اگر من را از میان حاضران در سالن انتخاب کنند، بعید است که روی صحنه بروم.

الف. مخالفم (۱ امتیاز)

ب. تا حدی موافقم (۲ امتیاز)

ج. کاملا موافقم (۳ امتیاز)

۶. اگر قبل از دیگران وارد میهمانی دوستان شوم یا از همه زودتر آنجا را ترک کنم ناراحت می‌شوم.

الف. مخالفم (۱ امتیاز)

ب. تا حدی موافقم (۲ امتیاز)

ج. کاملا موافقم (۳ امتیاز)

۷. در جمع دیگران اگر بیش از چند ثانیه در برابر آینه بایستم ناراحت می‌شوم.

الف. مخالفم (۱ امتیاز)

ب. تا حدی موافقم (۲ امتیاز)

ج. کاملا موافقم (۳ امتیاز)

۸. اگر در اتوبوس جای خودم را به کسی بدهم و او با صدای بلند آن را نپذیرد ناراحت می‌شوم.

الف. مخالفم (۱ امتیاز)

ب. تا حدی موافقم (۲ امتیاز)

ج. کاملا موافقم (۳ امتیاز)

تفسیر امتیازات تست کمرویی

امتیاز ۱۹ تا ۲۴ :

شما با کمرویی اجتماعی شدید روبرو هستید. ممکن است نسبت به آنچه دیگران درباره شما می‌اندیشند بسیار حساس باشید.

امتیاز ۱۲ تا ۱۸ :

شما با کمرویی اجتماعی متوسط روبرو هستید. متوجه نظرات دیگران درباره خود هستید، اما نه در آن حد که اعتماد به نفس شما را از بین ببرد.

امتیاز ۸ تا ۱۱ :

کمرویی اجتماعی شما بسیار کم است. اشخاص این گروه ممکن است اصلا متوجه آنچه دیگران درباره آن‌ها می‌اندیشند نباشند.

شکل‌گیری کمرویی اجتماعی از کودکی

کمرویی اجتماعی از دوران طفولیت شروع می‌شود. کودک وقتی با موقعیتی روبرو می‌شود که تصویر ذهنی‌اش را به مبارزه می‌طلبد و نگران می‌شود که او را به طور منفی ارزیابی کنند. اگر کودک در دوران کودکی با سخت‌گیری و انتقاد فراوان رو به رو باشد ممکن است کمرویی اجتماعی در او شکل حادتری به خود بگیرد. اما کمرویی اجتماعی اغلب به آن اندازه که به نظر می‌رسد بد نیست، اما اگر از حدی بیشتر شود، مشکل‌ساز خواهد شد. بسیاری از اشخاص کمرو و خجالتی فاقد احساس امنیت خاطر و نسبت به انتقادات بسیار حساس هستند. این اشخاص از رقابت احتراز می‌کنند. اشخاص کمرو اغلب در کنار دیگران ساکت و کم‌حرف هستند، اما می‌توانند مهارت ابراز وجود کردن و قاطعیت را یاد بگیرند.

تست کمرویی؛ تا چه اندازه خجالتی هستید؟

نشانه‌های کمرویی چیست؟

شخص کمرو ممکن است دچار حالات زیر شود:

  • ناراحتی جسمی
  • تپش قلب
  • معده درد
  • تعریق
  • سرخ شدن
  • افکار خود تحقیر کننده
  • نگرانی درباره‌ی ارزیابی منفی دیگران
  • مهارت اجتماعی ضعیف
  • بازداری اجتماعی
  • دست و پاچلفتی بودن
  • بیزاری از نگاه دیگران
  • آهنگ ملایم صدا
  • گفتار مردد و یا همراه با ترس و لرز

علل کمرویی، دلایل کم رو بودن افراد

تست کمرویی؛ تا چه اندازه خجالتی هستید؟

زمینه‌های متعددی هستند که می‌توانند بستر مناسبی برای کم‌رو کردن شخص به وجود بیاورند؛ بنابراین علل کمرویی بسته به این زمینه‌ها می‌تواند متفاوت باشد:

  • علل فیزیولوژیک: نقص عضو، عدم رضایت از ظاهر جسمانی خود، اختلال در عملکرد غدد فوق کلیوی، اختلال در تکلم.
  • علل تربیتی: مراقبت شدید والدین، عدم تفویض استقلال به نوجوان، توقع اطاعت و تسلیم دائمی‌از وی، خشونت و سختگیری والدین، محرومیت از محبت، ترس از تنبیه و سرزنش، تمایل خانواده به انزوا.
  • علل روانی: استرس محیطی و عدم احساس امنیت، غم و اندوه شدید و مداوم، عقب ماندگی درسی، تحقیر شدن‌های متعدد در برابر جمع.
  • علل اجتماعی: فقدان مهارت‌های اجتماعی، مهاجرت، فقر، اعتیاد والدین، طلاق والدین.
خطاب به خواستگارش حسابی
بازدید : 588
سه شنبه 29 ارديبهشت 1399 زمان : 8:22

عواملی که موجب بدبینی می‌شود عبارتند از:
1- ناپاکی: گاهی افراد مطابق اصل کلی مقایسه به خویش انسان‌ها را خوب یا بد می‌پندارد و محور بدی و خوبی مردم قرار می‌دهد که گفته اند کافر همه را به کیش خود پندارد.


2- در مواردی سرچشمة بدبینی، حس انتقام و کینه توزی و حسد است. انسان چون نمی‌تواند عملاً از افراد مورد نظر انتقام بگیرد و یا با زبان اظهار دارد به منطقه فکر و قلب عقب نشینی کرده در آن جا آشوبی به پا می‌کند و به او نسبت بد می‌دهد.


3- گاهی منشأ بدبینی تکبر و خود خواهی است. کسی که خود را برتر از دیگران می‌بیند در محیط فکر خود برای دیگران نقاط ضعفی می‌تراشند تا آنان را کوچک سازند.


4- در مواردی علت بدبینی پیش داوری است، مثلاً شخصی می‌بیند دوستش بی تفاوت با او برخورد کرد بدون این که احتمال دهد شاید توجه نداشته قضاوت می‌کند که دوستش با وی خوبی نیست.


5- معاشرت با افراد ناصالح: هم نشینی با افرادی که به این بیماری مبتلا هستند اثر مستقیمی‌در بدبینی دارد. امام علی(ع) می‌فرماید: هم نشینی با بدان باعث بدگمانی به نیکان می‌گردد.


راه‌های مقابله با بدبینی عبارت اند از:

1- شناخت علل و ریشه‌های بدبینی

2- شناخت زیان‌های فردی و اجتماعی.
بدبینی آثار نامطلوبی بر انسان دارد که مهم ترین آن‌ها عبارتند از:
الف) ناراحتی روحی: افراد بدبین بر اساس توهماتی که دربارة اشخاص و حوادث دارند، فوق العاده رنج می‌برند. آنان از معاشرت با مردم گریزانند و احساس تنهایی می‌کنند. امام علی(ع) می‌فرماید: بدبین از همه مردم وحشت دارد. ب) پوچ گرایی، ج) غفلت، د) قطع روابط اجتماعی: بدبینی بزرگ ترین مانع همکاری‌های اجتماعی و به هم پیوستگی دل‌ها است. امام علی(ع) می‌فرماید: بر هر کس بدگمانی چیره شد صلح و صفای بین او و دوستش به هم می‌خورد. ه) تجسس، و) پرورش نفاق.


3_ راه‌های عملی: برای رهایی از بدبینی باید در مرحلة نخست با خیال‌های خود ساخته مخالفت کرد. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: راه نجات از بدبینی آن است که آن را تصدیق نکند و به آن ترتیب اثر ندهد مخالفت با تلقین و پرهیز از شتابزدگی در داوری و حمل بر صحت کردن کار دیگران حاصل می‌شود. بدبینی اگر چه در بدو امر جنبة اختیاری ندارد؛ یعنی ناخودآگاه به ذهن انسان مطلبی خطور می‌کند، ولی ادامة آن اختیاری است که با پرورش گمان‌های بد در دنیای ذهن و خیال پدید می‌آید.


راه درمان عملی، ترتیب اثر ندادن به خطورات ذهنی است امام علی(ع) می‌فرماید: کار برادر درنی خود را به بهترین وجه آن حمل کن تا آن جا که راه توجیه بر تو بسته شود و به هیچ سخنی که از برادرت صادر می‌شود بدگمان مباش تا محمل خوبی برای آن بیابی. مثلاً کسی که به رفیقش سلام گفته و پاسخنی نشنیده است به جای این که کینة او را در دل بگیرد و یا به او بدبین شود بهتر است قضایا را با بی نظری بررسی و رفتار ایشان را توجیه کند مثلاً با خود بگوید شاید دوستم سلام مرا نشنیده است تا پاسخ گوید. با این کار به تدریج خوش گمانی به صورت عادت در خواهد آمد.


حضرت علی(ع) برای به دست آوردن حکومت، وعده نداد

تعداد صفحات : 5

آمار سایت
  • کل مطالب : 59
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 23
  • بازدید کننده امروز : 20
  • باردید دیروز : 3
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 38
  • بازدید ماه : 694
  • بازدید سال : 694
  • بازدید کلی : 102505
  • کدهای اختصاصی